loading...
** سایت تفریحی ایولی ها **
ایولی ها

سلام.من مدیر سایت ایولی ها رضا نظریان هستم. ما برای شما بنر-هدر و آلبوم طراحی میکنیم.فقط لازیم است ما را لینک کنید

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
اموزش هک 11 2993 jumbojet
مه - احمد شاملو 0 894 siber
اشعار حافظ 1 1020 iljima
شعر نو 1 845 iljima
شعر فردوسی در مدح پیامبر و امام علی علیه السلام 1 896 iljima
صداي ديدار...سهراب سپهری 0 806 iljima
تپش سايه دوست 0 801 iljima
پشت درياها...سهراب سپهری 0 799 iljima
واحه يي در لحظه...سهراب سپهری 0 688 iljima
نشاني...سهراب سپهری 0 776 iljima
پيغام ماهي ها...سهراب سپهری 0 671 iljima
غربت...سهراب سپهری 0 630 iljima
در گلستانه...سهراب سپهری 0 603 iljima
آب...سهراب سپهری 0 637 iljima
ساده رنگ...سهراب سپهری 0 635 iljima
و پيامي در راه...سهراب سپهری 0 593 iljima
روشني‌، من‌، گل‌، آب...سهراب سپهری 0 606 iljima
از روي پلك شب...سهراب سپهری 0 722 iljima
مسافر...سهراب سپهری 0 684 iljima
صداي پاي آب...سهراب سپهری 0 650 iljima
آب را گل نكنيم- سهراب سپهری 0 626 iljima
غمی غمناک (شعر سهراب سپهری) 0 626 iljima
شراب و خون...فروغ فرخزاد 0 730 iljima
ديو شب...فروغ فرخزاد 0 643 iljima
انتقام...فروغ فرخزاد 0 620 iljima
گريز و درد...فروغ فرخزاد 0 636 iljima
افسانه تلخ... فروغ فرخزاد 0 584 iljima
وداع...فروغ فرخزاد 0 649 iljima
پاييز...فروغ فرخزاد 0 694 iljima
يادي از گذشته...فروغ فرخزاد 0 698 iljima
رضا نظریان بازدید : 478 سه شنبه 13 تیر 1391 نظرات (0)

پسر کوچکی وارد داروخانه شد، کارتن جوش شیرنی را به سمت تلفن هل داد. بر روی کارتن رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره ای هفت رقمی.

مسئول دارو خانه متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش داد. پسرک پرسید،" خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن ها را به من بسپارید؟" زن پاسخ داد، کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد."

پسرک گفت:"خانم، من این کار را نصف قیمتی که او می گیرد انجام خواهم داد". زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است.

پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد،" خانم، من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می کنم، در این صورت شما در یکشنبه زیباترین چمن را در کل شهر خواهید داشت." مجددا زن پاسخش منفی بود".

پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت، گوشی را گذاشت. مسئول داروخانه که به صحبت های او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: "پسر...از رفتارت خوشم میاد؛ به خاطر اینکه روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری بهت بدم"

پسر جوان جواب داد،" نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم رو می سنجیدم، من همون کسی هستم که برای این خانوم کار می کنه".

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 2255
  • کل نظرات : 289
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 4877
  • آی پی امروز : 90
  • آی پی دیروز : 160
  • بازدید امروز : 630
  • باردید دیروز : 771
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,947
  • بازدید ماه : 9,974
  • بازدید سال : 78,617
  • بازدید کلی : 2,736,084