سلام به فان کاپی های عزیز
خوشحال هستم که ما رو دنبال میکنید
********************
بهش گفتم : جواب ابلهان خاموشی ست
در جا جواب داد : پس خفه شو
:::
پشت در مستراح خالی
با چراغ روشن نیم ساعت علاف نشدی
که عاشقی یادت بره
:::
توی آسانسور بودم یه دختری هم سوار شد
اول ساکت بود بعد گفت : چطوری ؟
گفتم : الحمدلله
یه نگاهی به من کرد ، هندزفری شو جابجا کرد !
معلوم شد داره با تلفن حرف می زنه!
هیچی دیگه منم تسبیحم رو از تو جیبم در آوردم ادامه دادم :
الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله …
فقط یه دانش آموز ایرانی می تونه
زنگی که امتحان داره یا تکالیفش رو ننوشته
بطور سیل آسایی اشک بریزه
اما بعدش زنگ تفریح طوری بخنده و بازی کنه
که تا حالا انگار اصلا هیچ غمی در زندگی نداشته